گلبرگگلبرگ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

میوه تابستونی دلچسب

آخرین پست بارداری

سلام کوچولوی مامانی که همینطور دل مامانی رومحکم چسبیدیو نمی خوای بیای . امروز 5 شنبه 23/6/1391 هست و اخرین روزیه که تو درون دلمی . بالاخره این 9 ماه انتظار هم با تموم بدیا و خوبیاش تموم شد و فردا میخوان تورو از دل مامانی در بیارن. اصلا حس خوبی ندارم که این همزیستی من و تو داره تومو میشه ولی دیگه احساس میکنم که خودتم جات حسابی اینجا تنگ شده. از خدای بزرگ تشکر میکنم که به من منت گذاشت و  اجازه داد تا این حس های زیبا رو لمس کنم . و بازم از خدای مهربون میخوام که تو رو فردا صحیح و سالم بزارن توی بغل  من و بابایی. خدایا شکرت که تا به اینجا همه چیز به خوبی و خوشی به پایان رسید . منتظرتم عسلم تا دیدارمون فقط یک روز ...
23 شهريور 1391

فقط 3 روز دیگه.....

نی نی جونم بازم رفتم دکتر و باز گفت که فقط تا 5 شنبه وقت داری  و گرنه جمعه صبح باید بستری بشم . این چند روز کارم فقط گریه بود ولی دیگه از امروز با خودمو خدای خودم کنار اومدمو به خدا گفتم خدایا هر چی که خودت صلاح میدونی. دیگه همه چیزو واگذار کردم به خودت خدا جونم. عروسکم تو هم دختر خوبی باش و راضی باش به رضای خدا. نمیدونیم چی پیش میاد هنوز 3 روز دیگه وقت داریم 5 شنبه میام و برات مینویسم.  
21 شهريور 1391

آخرین روزها

نفس مامانی الان که داریم برات می نویسم خونه مامان هستم (مامان بزرگ) چون دیگه ما و تو داریم به روزای آخر نزدیک می شیم و هر لحظه ممکنه که مامانی دردش بگیره . آخه الام اول هفته 39 هستیم و دکتر بعد از اون معاینه مزخرف، آخرین تایم موندن شما تو دل منو پنجشنبه هفته دیگه اعلام کرده .گفته اگه نی نی نیاد باید یه بار دیگه معاینه بشم و بعد مامانی بستری بشه و آمپول فشار................ تو رو خدا دخترم نزار کار به اونجا ها برسه من دوست دارم تو به صورت کاملا طبیعی دنیا بیای. الهی برات بمیرم که جات حسابی تنگ شده و تکونات کم. یه ذره دیگه هم صبر کنیم تو میای بیرون .
16 شهريور 1391
1